کشف یا خلق
در این جهان ، ما انسانها ، همه آنچه را که احساس کرده ایم یا ، در حقیقت وجود داشته اند و ما آنها را کشف نموده ایم و یا در واقع هیچ کدام از آنها هرگز نبوده و هیچگاه وجود نداشته اند بلکه ما انسانها ، بر حسب نیاز خود ، توانسته ایم آنها را ایجاد کنیم و یا خلق نماییم .
دانش ما انسانها در اصل کشف ماهیت حقایقی است که وجود دارند و یا راه حلی برای خلق چیزهایی است که ما برای ادامه زندگی به آنها نیاز داشته ایم و یا نیاز داریم .
انسان به جهت مراقبت از جسم خود در طول تاریخ ، در هر لحظه و در هر زمان و در هر مکانی همیشه تلاش نموده تا یاد بگیرد چگونه جسمش صدمه نبیند و چه کارهایی را باید انجام بدهد تا زنده بماند .
در اینجا جسم انسان یک حقیقت است که انسان تلاش می کند تا بداند اجزایی تشکیل شده چگونه در کنار هم قرار گرفته اند و چگونه به صورت هماهنگ با همدیگر ارتباط دارند و این قسمتها ، خود از چه اجزاء کوچکتری تشکیل شده اند . اتفاقات و وقایع انسان را کنجکاو نموده تا تلاش کند علت اتفاقات و وقایع را کشف نماید .
اما در کل تا به امروز انسان هرگز نتوانسته است تا به صورت دقیق و کاملا جسم خود را بشناسد و چگونگی مراقبت از آن را کاملا کشف نماید .