تربیت :

 

انسانها تربیت میشوند تا به معرفت و شعور انسانی برسند و در این راه ؛

چهار رابطه مهم برای بیان چگونگی رسیدن یا نرسیدن موجودی به نام آدم ، به مقام ایده آل انسانیت وجود دارند به شرح ذیل :

رابطه حواس پنج گانه انسان (بینایی –شنوایی – لامسه – بویایی – چشایی) با محیط پیرامون (مهمترین این محیط ها : خانواده و جامعه )

رابطه اندیشه های انسان با حواس پنج گانه انسان

رابطه رفتارهای انسان (در واقع اعمالی که انجام می دهد ) با اندیشه های انسان (چگونگی فکر کردن درباره ... )

رابطه روح (که با آرامش یا بی قراری جلوه می نماید ) با رفتارهاو اعمال انسان .

 

انسان از طریق حواس پنج گانه خود ، محیط پیرامونش را مشاهده می کند و ...

در پی این مشاهدات ، بسته به خوب و یا بد بودن آنها اندیشه ها و افکار انسان ، ساخته می شوند و ...

در نتیجه اندیشه و افکار انسان ، رفتارها و اعمال خوب یا بد انسان پدیدار می گردند و ...

و در آخر بسته به خوب یا بد بودن رفتارها و اعمال انسان ، روح انسان به آرامش می رسد و یا بیقرار میماند .

با این شرایط ؛

حاکمیت و حکومت کردن ، از ساختار و ویژگی های مغز تک تک انسانها نشآت می گیرد ، یعنی

مغز انسان چون  کنجکاو ، جستجو گر و پرسشگر است لذا  به صورت زیر عمل می کند :

  1. قدرت قانون گذاری مغز انسان ؛

مغز انسان از طریق حسگرهای بدن محیط را مشاهده میکند ومشاهدات را پس از دریافت ذخیره می نماید و سپس مشاهدات ذخیره شده را با هم مقایسه می نماید و به تجزیه و تحلیل و بررسی آنها می پردازد و در پی این بررسی ها نتیجه گیری میکند و این نتیجه گیری ها را به "قانون" تبدیل می نماید .

  1. قدرت اجرایی مغز انسان ؛

اعمال : مغز انسان در نحوه برخورد فیزیکی و روانی با اشیاء و نحوه بر خورد ...  با واکنش هایی که اشیاء از خود در طبیعت  نشان می دهند ، مطابق و یا با مراجعه به ... و با پیروی از دستورالعمل هایی که در مغز ، قانون شده اند ، عمل می کند و تصمیم گیری می نماید .

نتیجه این تصمیم گیری ها است که "اعمال" انسان را تشکیل می دهند .

  1. قدرت قضایی مغز انسان ؛

مغز انسان ، تصمیم گیری ها و اعمال را بازبینی می نماید و آنها را با دستورالعمل هایی که قبلا ، در مغز ، قانون شده اند و در حافظه نگهداری می شوند , مقایسه و تجزیه و تحلیل میکند و از آنها نتیجه گیری می کند . در پی این نتیجه گیری ها ، نسبت به درست یا غلط بودن اعمال و تصمیم های گرفته شده ، "قضاوت" می نماید .

 

در نتیجه , مغز انسان :

 ابتدا از طریق حواس ورودی جسم مشاهده می کند و بر مبنای مشاهداتش "قانون گذاری" می نماید .

بعد از آن , این قانون را ملاک قرار می دهد و بر اساس آنها رفتار می کند و این رفتار ها "اعمالش" را می سازند .

سپس اعمالش را با قوانینی که قبلا ساخته , مورد بررسی قرار می دهد و به "قضاوت" آنها می پردازد .

 

 

 

http://besuyeeshgh.blogfa.com/