تعصب ، تعصب واژه ای است که انسان آن را برای یکی از ویژگی های ذاتی خود انتخاب کرده است . این ویژگی می تواند انسان را در سر دو راهی 1- تعصب خوب 2- تعصب بد قرار دهد . 

تعصب بد و یا تعصب های کور کورانه انسان از آنجا شروع می شود که انسان در طول زندگی تعلیمی و تربیتی خود از آموزه های غلط فرهنگی و بازخوردهای اجتماعی ، آن را فرا می گیرد که در طول زمان باعث بروز رفتار های غیر ارادی نادرست و غیر انسانی در وی می شود و در نتیجه آن ، اتفاق های ناخوشایند و بسیار ناگواری برای انسان (اجتماع )بوجود می آورد .

اما تعصب غلط ، چگونه و چرا  در انسان شکل می گیرد ؟

محیط های آموزشی خانواده ، مدرسه و سایر  ... وقتی به درستی برنامه ریزی و کنترل نشده باشند و یا به صورت نادرست و در جهت افکار و اندیشه های جاه طلبانه و منفعت طلبانه اشخاص و یا گروه هایی ، برنامه ریزی شده باشند تا اطلاعات تعلیمی و تربیتی خود را به صورت غلط در اختیار نوآموز های افراد جامعه خود قرار بدهند ، خواسته یا ناخواسته ، بدون هدف و یا با هدفی مغرضانه و مشخص ، تعصب نادرست و کور کورانه را در انسانهای تحت حاکمیت خود ، بوجود می آورند .

به عبارتی دیگر وقتی اکثر دستگاههای فرهنگی مدام در آموزه های خود از عبارتهای متعصبانه : ما ایرانی هستیم و اصالت ایرانی بهترین در دنیا است ! ما آمریکایی هستیم و آمریکاییها بهترین مردمان در دنیا هستند ! و ... ما مسلمان هستیم ، اسلام بهترین دین دنیا است ! ما یهودی هستیم و دین یهود بهترین دین دنیا است ! ما مسیحی هستیم و دین مسیح بهترین دین دنیا است ! و ... ما اصلاتا عرب زبان هستیم و عربی بهترین زبان دنیا است ! ما اصالتا انگلیسی زبان هستیم و  زبان انگلیسی بهترین زبان دنیا است ! و ... ما دکتر هستیم و با ارزش ترین افراد جامعه باید دکتر باشند ! ما مهندس هستیم و با ارزش ترین افراد جامعه باید مهندس باشند ! ما آخوند هستیم و بهترین افراد جامعه باید آخوند باشند ! و ما ، ما ، ما ، ما ، ما و هزاران مای دیگر ! را در  آموزش های غلط فرهنگی خود به افراد جامعه تحت تسلط حاکمیت خود به افراد ، القاء میکنند و با تکرار مداوم  آنها و تاکید مستمر روی آنها ، گسترش می دهند .

به همین خاطر و در نتیجه این آموزش های غلط فرهنگی حاکمان ، به خاطر این تعصب های کور کورانه ، انسانهایی بسیار خطرناک و خشونت طلب و جنگ طلب و جاه طلبی در جوامع مختلف در سراسر دنیا بوجود می آیند که هیچ ارزشی برای روابط خوب بین انسانها و حقوق بشر قائل نیستند و فقط برای منافع خود و گروه خود ، ارزش نسبی قائل هستند و هیشه با سایر انسانها و سایر گروهای اجتماعی به صورتهای فیزیکی و روانی در ستیز و مبارزه و برتری خواهی هستند و ... 

چنانچه اگر انسان و یا انسانهای از آنها انتقاد کنند و یا به صورت منطقی انتقادی به عملکرد و باورهای آنها داشته باشند ،  نسبت به آنها کینه به دل می گیرند و اگر در موضع قدرت باشند به شدت با آنها برخورد می کنند و تا جایی که ممکن است جان آنها را به خطر بیندازند .

اما و اما و اما اگر بخواهیم راه چاره ای برای غلبه بر این بیماری فرهنگی بیابیم . بهترین راه چاره این است که دستگاهای آموزشی و فرهنگی ، تعصب انسان ها را به سمت انسان بودن و رعایت روابط نیک بین انسانها و رعایت حق و حقوق مادی و معنوی تک تک انسانها (حقوق بشر ) متمرکز بکنند تا دیگر حس برتری و زیبایی خواهی انسانها ، به سمت به آدم بودن آنها متمایل بشود تا مهربانی ها و شکر گذاری ها و زیبایی های عاطفی و اخلاقی ، جای خشونت ها و دشمنی ها را  بگیرند و ...

 

 

http://besuyeeshgh.blogfa.com/